کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: مقتل


ولادت امام هادی علیه السلام

درباره : امام علی النقی (هادی) علیه السلام
منبع : ( اثبات الوصيه ص ۲۶۱، بحار الأنوار ج ۵۰ ص ۲۱۲)

اکثر مورخین سال ولادت حضرت هادی علیه‌السلام را ۲۱۲  هجری ذکر کرده‌اند ولیکن مسعودی، مرحوم کلینی، شیخ طوسی و طبری شیعه معتقد به ولادت در سال ۲۱۴ هستند. مرحوم کلینی، الکافی ج ۱ ص ۳۷۵، شیخ طوسی، مصباح المتهجد ج ۲ ص۸۱۹، طبری شیعه، دلائل الامامه ص ۴۰۹ در خصوص روز و ماه ولادت امام دهم نیز اختلاف وجود دارد و شش گزارش متفاوت در منابع تاریخی آمده است که چهار مورد در ماه رجب و دو مورد آن برای ماه ذیحجه است؛ که در زیر به آن می‌پردازیم. الف ) به روایت ابن عیاش ولادت امام هادی در روز سه شنبه دوم ماه رجب سال ۲۱۲ هجری در منطقه بِصَرْيَا مدینه بوده است. شیخ طوسی، مصباح المتهجد ج ۲ ص۸۰۵، شیخ کفعمی، المصباح ص ۵۱۲، علامه مجلسی جلاءالعیون ص ۷۵۳، شیخ عباس قمی منتهی الآمال ص ۹۷۹، شیخ عباس قمی فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الأیام ص ۳۷۶ ب) سید بن طاوس و طبری شیعه ولادت حضرت را در روز دوشنبه سوم ماه رجب سال ۲۱۴ هجری اعلام کرده‌اند. سیدبن طاوس، اقبال الاعمال ج ۲ ص ۶۵۰، طبری شیعه، دلائل الامامه ص ۴۰۹، شیخ عباس قمی فیض العلام ص ۳۷۶


ج ) مرحوم طبرسی، شیخ کفعمی، محدث اربلی و ابن شهرآشوب می‌نویسند به روایتی دیگر ولادت در پنجم ماه رجب بوده است. ( شیخ طوسی، مصباح المتهجد ج ۲ ص۸۰۵، علامه طبرسی، اعلام الوری ج۲ ص ۱۰۹، شیخ کفعمی، المصباح ص ۵۱۲، ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالبج ۴ ص ۴۰۱،محدث اربلی، کشف الغمه ج۲ ص ۳۹۶، ، علامه مجلسی جلاءالعیون ص ۹۷۵، شیخ عباس قمی؛ منتهی الآمال ص ۱۸۳۵) د ) شیخ طوسی می‌نویسد به گزارش ابراهيم ابن هاشم قمى به روایتی هم ولادت امام دهم در روز سه شنبه ۱۳ رجب سال ۲۱۴ بوده است. شیخ طوسی، مصباح المتهجد ج ۲ ص۸۱۹، علامه مجلسی، بحارالأنوار ج ۵۰ ص ۱۱۶، علامه مجلسی جلاءالعیون ص ۹۷۵، البته بعضی از مورخین همچون ابن خشّاب، مسعودی در اثبات الوصیه  ص ۲۲۸ و مرحوم کلینی در الکافی ج ۱ ص ۳۷۵ بدون تعیین روز ولادت حضرت را در ماه رجب ۲۱۴ ذکر نموده‌اند.

هـ ) به روایت مشهور امام علی النقی در نیمه ماه ذیحجه سال ۲۱۲ هجری در منطقه بِصَرْيَا شهر مدینه چشم به جهان گشودند. مرحوم کلینی، الکافی ج۱ ص ۴۹۷، فتال نیشابوری، روضة الواعظین ج ۱ ص ۲۴۶، محدث اربلی، کشف الغمه ج۲ ص ۳۷۶، ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب ج۴ ص ۴۰۱، شیخ طوسی، التهذیب ج۶ ص ۹۲، شیخ مفید الارشاد ج۲ ص ۴۱۷، طبرسی اعلام الوری ص ۴۷۱، علامه مجلسی جلاءالعیون ص ۹۷۵، شیخ عباس قمی؛ منتهی الآمال ص ۱۸۳۵ و ) شیخ مفید و شیخ طوسی ۲۷ ذیحجه سال ۲۱۲ را یکی دیگر از روایات مطرح در ولادت امام هادی اعلام کرده‌اند. شیخ مفید، مسار الشیعه ص ۴۲، شیخ طوسی، مصباح المتهجد ج ۲ ص۷۷۰، علامه مجلسی، بحارالأنوار ج ۵۰  ص ۱۱۶ ، علامه مجلسی جلاءالعیون ص ۹۷۵

ابن شهر آشوب و دیگران می‌نويسد: نامش علي علیه‌السلام و نام مادرش سمانۀ مغربیه و به قول دیگری سیده معروف به اُمُّ الفضل بوده است. كنيه ‏اش نیز ابوالحسن بود كه جز اين نام و كنيه نداشت اما داراى لقب هاى زيادى از قبيل: نجيب، مرتضى، هادى، نقى، فقيه، امين، مؤتمن، طيّب، متوكل، عسكرى بود آن جناب را ابو الحسن ثالث و فقيه عسكرى می‌گفتند. مناقب آل ابیطالب ج ۴ ص ۴۰۱، کشف الغمه ج ۳ ص ۲۳۰، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۱۴ شیخ صدوق نیز در معانى الأخبار و علل الشرایع می‌نويسد: از دانشمندان شيعه چنين شنيدم محل ه‏اى كه امام علي النقى علیه‌السلام و امام حسن عسكرى علیه‌السلام در سامراء ساكن بودند عسكر ناميده می‌شد به همين جهت به اين دو امام علیه‌السلام لقب عسكرى داده بودند. شیخ صدوق علل الشرایع ج ۱ ص ۲۳۰، الکافی ج ۱ ص ۴۹۷، ارشاد ص ۳۲۷، مناقب آل ابیطالب ج ۴ ص ۴۰۱

در مناقب است که آن حضرت با پدرش شش سال و پنج ماه زيست و پس از پدر سى و سه سال و چند ماه امامت و زندگى كرد که دوران امامت ایشان همزمان با سال های پایانی حکومت معتصم عباسی و سپس دورۀ واثق بالله و متوکل و منتصر و مستعین و معتز عباسی بوده است و نهایت در سال ۲۵۴ در سن ۴۱ سالگی در سامراء با سم به شهادت رسید. (مناقب آل ابیطالب ج ۴ ص ۴۰۱، اعلام الوری ص ۴۳۲، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۲۰۶) 

متاسفانه در خصوص نحوه و جزئیات ولادت امام هادی علیه‌السلام در کتب تاریخی چیزی نیافتیم.

کرامتی از امام  علی النقی علیه‌السلام: مسعودى در مروج الذهب می‌نويسد: كه از علي بن محمّد علیه‌السلام پيش متوكل سعايت كردند كه در منزل خود كتابها و اسلحه زيادى از شيعيان خود كه اهل قم هستند جمع كرده و تصميم خروج دارد گروهى از تركها را فرستاد و شبانه بخانه امام علیه‌السلام حمله بردند ولى چيزى نيافتند آن جناب در ميان اطاق در بسته‏ اى بود و لباسى پشمين بر تن داشت كه روى شن و ريگ نشسته بود توجه بجانب خدا داشت و قرآن می‌خواند. با همين حال ايشان را پيش متوكل بردند گفتند در خانه‌اش چيزى نيافتيم رو به قبله نشسته بود و قرآن می خواند. متوكل مشغول شراب خوردن بود موقعى امام علیه‌السلام وارد شد كه جام در دست متوكل بود همين كه چشمش به ايشان افتاد ترسيد و احترام كرد آن جناب را پهلوى خود نشاند و جامى كه در دست داشت بايشان تعارف كرد، فرمود: به خدا گوشت و خون من آلوده به شراب نشده مرا معذور بدار؛ متوكل گفت: برايم شعرى بخوان فرمود: من زياد شعر از حفظ ندارم. گفت: چاره‏ اى نيست بايد يك شعرى بخوانى. اين اشعار را همان طور كه پيش متوكل نشسته بود سرود و خواند اشعاری که در مورد بی وفائی دنیا، مرگ سلاطین و خواری آنها پس از مرگ بود :

بَاتُوا عَلَى قُلَلِ الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ              غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَـعْهُـمُ الْقُـلَلُ‏

وَ اسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزٍّ مِنْ مَعَاقِلِهِمْ              وَ أُسْكِـنُوا حُفَراً يَا بِئْـسَمَا نَزَلُوا

نَادَاهُـمْ صَـارِخٌ مِنْ بَعْـدِ دَفْـنِهِـمْ‏              أَيْنَ الْأَسَاوِرُ وَ التِّيجَانُ وَ الْحُلَلُ

أَيْنَ الْوُجُـوهُ الَّتِي كَانَتْ مُنَـعَّمَـةً              مِنْ دُونِهَا تُضْرَبُ الْأَسْـتَارُ وَ الْكِلَلُ‏

فَأَفْصَحَ الْقَبْرُ عَنْهُمْ حِينَ سَاءَلَهُمْ              تِلْكَ الْوُجُـوهُ عَلَيْهَا الـدُّودُ تَقْـتَتِلُ‏

قَدْ طَالَ مَا أَكَلُوا دَهْراً وَ قَدْ شَرِبُوا              وَ أَصْبَحُوا الْيَوْمَ بَعْدَ الْأَكْلِ قَدْ أُكِلُوا

متوكل شروع به گريه كرد به طورى كه از اشك چشمش ريش او تر شد حاضرين نيز به گريه افتادند و مبلغ چهار هزار دينار تقديم به امام علیه‌السلام كرد و با احترام ايشان را به منزل خود فرستاد. كراجكى در كنز الفوائد می نويسد: كه متوكل جام را بر زمين زد و آن روز عيش او به هم خورد.

متن عربی روایت: قَالَ الْمَسْعُودِيُّ فِي مُرُوجِ الذَّهَبِ، سُعِيَ إِلَى الْمُتَوَكِّلِ بِعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوَادِ ع أَنَّ فِي مَنْزِلِهِ كُتُباً وَ سِلَاحاً مِنْ شِيعَتِهِ مِنْ أَهْلِ قُمَّ وَ أَنَّهُ عَازِمٌ عَلَى الْوُثُوبِ بِالدَّوْلَةِ فَبَعَثَ إِلَيْهِ جَمَاعَةً مِنَ الْأَتْرَاكِ فَهَجَمُوا دَارَهُ لَيْلًا فَلَمْ يَجِدُوا فِيهَا شَيْئاً وَ وَجَدُوهُ فِي بَيْتٍ مُغْلَقٍ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِ مِدْرَعَةٌ مِنْ صُوفٍ وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَى الرَّمْلِ وَ الْحَصَى وَ هُوَ مُتَوَجِّهٌ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى يَتْلُو آيَاتٍ مِنَ الْقُرْآنِ فَحُمِلَ عَلَى حَالِهِ تِلْكَ إِلَى الْمُتَوَكِّلِ وَ قَالُوا لَهُ لَمْ نَجِدْ فِي بَيْتِهِ شَيْئاً وَ وَجَدْنَاهُ يَقْرَأُ الْقُرْآنَ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ وَ كَانَ الْمُتَوَكِّلُ جَالِساً فِي مَجْلِسِ الشُّرْبِ فَدَخَلَ عَلَيْهِ وَ الْكَأْسُ فِي يَدِ الْمُتَوَكِّلِ فَلَمَّا رَآهُ هَابَهُ وَ عَظَّمَهُ وَ أَجْلَسَهُ إِلَى جَانِبِهِ وَ نَاوَلَهُ الْكَأْسَ الَّتِي كَانَتْ فِي يَدِهِ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا يُخَامِرُ لَحْمِي وَ دَمِي قَطُّ فَأَعْفِنِي فَأَعْفَاهُ فَقَالَ أَنْشِدْنِي شِعْراً فَقَالَ علیه‌السلام إِنِّي قَلِيلُ الرِّوَايَةِ لِلشِّعْرِ فَقَالَ لَا بُدَّ فَأَنْشَدَهُ  وَ هُوَ جَالِسٌ عِنْدَهُ

بَاتُوا عَلَى قُلَلِ الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ              غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَـعْهُـمُ الْقُـلَلُ‏

وَ اسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزٍّ مِنْ مَعَاقِلِهِمْ              وَ أُسْكِـنُوا حُفَراً يَا بِئْـسَمَا نَزَلُوا

نَادَاهُـمْ صَـارِخٌ مِنْ بَعْـدِ دَفْـنِهِـمْ‏              أَيْنَ الْأَسَاوِرُ وَ التِّيجَانُ وَ الْحُلَلُ

أَيْنَ الْوُجُـوهُ الَّتِي كَانَتْ مُنَـعَّمَـةً              مِنْ دُونِهَا تُضْرَبُ الْأَسْـتَارُ وَ الْكِلَلُ‏

فَأَفْصَحَ الْقَبْرُ عَنْهُمْ حِينَ سَاءَلَهُمْ              تِلْكَ الْوُجُـوهُ عَلَيْهَا الـدُّودُ تَقْـتَتِلُ‏

قَدْ طَالَ مَا أَكَلُوا دَهْراً وَ قَدْ شَرِبُوا              وَ أَصْبَحُوا الْيَوْمَ بَعْدَ الْأَكْلِ قَدْ أُكِلُوا

قَالَ فَبَكَى الْمُتَوَكِّلُ حَتَّى بَلَّتْ لِحْيَتَهُ دُمُوعُ عَيْنَيْهِ وَ بَكَى الْحَاضِرُونَ وَ دَفَعَ إِلَى عَلِيٍّ علیه‌السلام أَرْبَعَةَ آلَافِ دِينَارٍ ثُمَّ رَدَّهُ إِلَى مَنْزِلِهِ مُكَرَّما. ( مروج الذهب ج ۴ ص ۹۳، کنز الفوائد ج ۱ ص ۳۴۲، بحار الأنوار ج ۵۰ ص ۲۱۲)

مسعودى در کتابش روايت كرده كه چون حضرت امام هادی علیه‌السلام داخل خانه متوكل شد ايستاد، مشغول به نماز گشت، یکی از مخالفين آمد و مقابل آن حضرت ايستاد و گفت: تا كى رياكارى مى كنى؟ حضرت تا اين جسارت را شنيد در نماز خود تعجيل فرمود و سلام داد پس به او روكرد و فرمود: إِنْ‏ كُنْتَ‏ كَاذِباً فَسْحَتَك‏ اللّه ( نَسَخَك اللّه) . اگر دروغ گفتى در اين نسبتى كه به من دادى خدا تو را از بيخ بركند تا اين كلمه را فرمود آن مرد افتاد و مرد و قصه او خبر تازه اى در خانه متوكل شد. ( مسعودی، اثبات الوصيه ص ۲۳۹، شیخ حر عاملی، اثباة الهداه ج ۴ ص ۴۴۹)